با سلام به همه شما عزیزانم
و در ادامه به صورت خلاصه حرفی دارم:
برسد دست همان دوست، که جان من(یکی)برای اوست..
دوست عزیزم رضا ، هم اسم برادر خودم هستی و از همان اول تو را مانند یک برادر برای خودم دانستم!
کمی از من کوچک تری و من همیشه سعی کردم مانند یک برادر یا دوست بزرگتر از خودت رفتاری مهربانانه با تو داشته باشم و حتی فداکارانه!
برادر کوچک من آنچه که واضح هست همیشه به واقعیت نزدیک نیست!
و من هیچ وقت به روی برادر کوچکم با زبان تند و نیش دار سخن باز نمیکنم و هرگز و هرگز و هرگز منتی بر تو نخواهم گذاشت..
در پیام آخرت به من گفتی از شما به ما رسیده.. و هرچقد فکر کردم به این نتیجه رسیدم که از من به تو (و حتی سایدی که برایش تمام قد بازی میکنی) خیلی خوبی ها رسیده..
بگذریم که من تو را عمیقا دوست دارم و مانند تمامی بحث هایی که با اطرافیانم به تندی و عصبانی رفتار میکنم اما با تو هرگز تو جان منی:)
در اخر هم تشکر میکنم از کسانی که به من تراوین را آموختند دست یکی یکی شون رو میفشارم صمیمانه ازشون ممنونم(رضا،سجاد،فرهاد و ...)
این رو هم عرض کنم هیچ وقت تو زندگیتون به کسایی که واقعا دوستتون دارن پشت نکنید چون در واقع شمایید که اون شخص رو از دست میدید!
پ.ن: سجاد جان جات تو قلب منه اما ازت انتظار نداشتم قضاوت کنی حداقل تو چیزی که بهت مربوط نیست.
پ.ن: فرهاد جان اعتمادی که به ذهنت و فکر هایی که میکنی داری یک روزی تو زندگی شخصیت گرفتارت میکنه..(اون چیزی که فک میکنی درسته همیشه درست نیست)
پ.ن: رضا سورنا عزیز شما برای من محترمی چون سن شما حداقل از من 20 سالی بالاتر هست اما بزرگ من عزیز من قربون شکل ماهت بشم واقعا اینقد خوش حال میشی از این بحث های واقعا سنگین که قلب من و بدرد میاره سو استفاده کنی و فرصت رو غنیمت بشماری و به قول خودت بالای منبر بری و موعضه کنی؟ یعنی اینقدر قضاوت زودی کردی یا نه فقط مثل آدم بزرگا خواستی از تجراب و دونسته هایی که کسب کردی نمایی به ما نشون بدی؟
در اخر هم دیگه تراوین بازی نخواهم کرد و فعالیتی ندارم رضای عزیز صورت ماهتو میبوسم و امیدوارم حال دلت خوب باشه همیشه و کسالتی که از سنگ کلیه داشتی بر طرف شده باشه(خودت میدونی برای من تراوین حکم اون نوشمک هایی داشت که بعد تعطیلی مدرسه میرفتیم میگرفتیم میخوردیم رو داره)
باتشکر از همگیتون