ما يه پدر بزرگ داشتيم هميشه مارو از زير زمين ميترسوند
ميگفت درس بخون و الا ميتدازمت يه شب تو زير زمينا
حرف مامانتو گوش بده و الا ميندازمت تو زير زمينا
خلاصه گذشت و گذشت تا اينكه يه روز پسر عمومو ترسوندم كه ميندازمت تو زير زمين بابا بزرگا
اونم زد زير گريه رفت پيش بابا بزرگ
بابا هم شروع كرد برا نوه خوبش(عزيز دل بابا بزرگ اون بود)گفت ترس نداره كه تو زير زمين خبري نيست نه ارش اومده نه هادي نه مولتي داريم مثل ان اي
نه ليدر درستي داريم
نه قراره اتكي بزنيم
نه قراره سه به يك كنيم
نه دو به يك
كلا يكي با ما متا كنه
ترجيحا يه سايد قوي شايد توي اين مدت ٦٠ روز يه جني لولويي چيزي تو زير زمين پا بگيره و قوي شه اون موقع اين آخيل رو ميترسونيمش باهاش
ولي خب دست پدر بزرگ ما رو شده بود
ميدونستيم زير زمين هادي داره ارش داره زئوس داره
ولي ما كورونوس شده بوديم
كسي كه حتي بدن زئوس هم خورد
خلاصه اشتباه پدر بزرگ اين بود كه دست خودشو رو كرده بود
ما ميدونيم تو زير زمينش چيزي نداره الان هم خودش اذعان كرده ديگه بدتر
خودشو تو موضع ضعف گذاشته
خودشو خفيف و كوچيك كرده
از طرفي باس از الان بره منت بكشه برا متا
آيا شما متاي ما ميشويد؟
نه
خواهش كنم چي؟
نوچ
واندر پاندر برا خودتون حالا چي؟
حسش ني
همر جنگيامونم بزنيد هرجا خاستين
بهش فكر ميكنم ....
خلاصه رفقا مثل پدر بزرگ ما نباشيد
آس رو كسي تا وقتي جوكر هست رو نميكنه
گاهي سكوت كردن بهتر از تهديد كردنه
حتي بهتر از ننه من غريبم بازي در اوردنه
سعيد هستم
molla
شاد باشيد
پي نوشت: چرچيل فقط تويي بهنام ....